شادی راهدیه کن حتی به کسانی که آن را از تو گرفتند
عشق بورز به آن ها که دلت را شکستند
دعا کن برای آن ها که نفرینت کردند
درخت باش در غم تبرها
بهار شو وبخند!
که خدا هنوز آن بالاست
شادی راهدیه کن حتی به کسانی که آن را از تو گرفتند
عشق بورز به آن ها که دلت را شکستند
دعا کن برای آن ها که نفرینت کردند
درخت باش در غم تبرها
بهار شو وبخند!
که خدا هنوز آن بالاست
:ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻫﺎ ﺑﮕﺬﺍﺭﺩ... ﺩﺭ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻫﺮ ﺷﺒﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻧﻢ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻫﻤﻪ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﻲ ﻳﺎﺑﻢ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺷﺐ ﺗﺎﺭ ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻢ ﺍﺯ ﺩﺍﻣﻦ ﻳﺎﺱ ﻋﻄﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﻲ ﺑﻮﻳﻢ ﺍﺯ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻭ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﺩﻟﮕﻴﺮﻡ ﻣﻦ ﺩﺭ ﻏﻢ ﺍﻳﻦ ﺛﺎﻧﻴﻪ ﻫﺎ ﺩﺭﮔﻴﺮﻡ ﻃﻮﻓﺎﻥ ﺯﺩﻩ ﺍﻡ،ﺳﺎﺣﻞ ﺍﻣﻨﻢ ﺷﺪﻩ ﺍﻱ ﺩﺭﻣﺎﻧﺪﻩ ﺗﺮﻳﻨﻢ،ﺗﻮ ﭘﻨﺎﻫﻢ ﺷﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﻳﻦ ﺩﻝ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﻟﺒﺮﻳﺰ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺩﺭﻳﺎ ﺩﻟﻲ ﻭ ﻳﺎﺩ ﺗﻮ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺍﻱ ﻳﺎﺭ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻧﻔﺲ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻡ ﻣﺎﻫﻢ ﺍﺯ ﺩﻭﺭﻱ ﺗﻮ ﺗﺮﺍﻧﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ ﻳﺎﺭﻡ ﮔﻤﮕﺸﺘﻪ ﺍﻡ ﻭ ﺭﺍﻩ ﺗﻮ ﺭﺍﻫﻢ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﻴﮕﺎﻧﻪ ﺍﻡ،ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﺍﻣﺎﻧﻢ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﮔﻮﻳﻢ ﻛﺰ ﺍﻳﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﮔﺬﺭ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻛﺮﺩ ﻳﺎ ﻫﺮﭼﻪ ﺟﺪﺍﻳﻴﺴﺖ ﺑﺪﺭ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻛﺮﺩ ﺑﺎﺯ ﺷﺐ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺧﺪﺍ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻢ ﻣﻦ ﺩﺭ ﻃﻠﺒﺖ ﺑﻪ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻢ: ﺩﻝ ﺗﻨﮕﻢ ﻭ ﺍﺑﺮ ﺩﻝ ﻣﻦ ﻣﻲ ﺑﺎﺭﺩ ﻭﺯ ﺩﻭﺭﻱ ﺗﻮ ﺍﻳﻦ ﺩﻝ ﻣﻦ ﻣﻲ ﻧﺎﻟﺪ
بگير از من تو اين دل يادبودي
كه تنها لايق اين دل تو بودي
هزران خواستند اين دل بگيرند
ندادم چون عزيز دل تو بودي
ﻛﺎﺵ ﻣﻴﺸﺪ ﺯﻳﺰ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﻓﺖ ﭘﻴﺶ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺯ ﻏﻢ ﺩﻭﺭﻱ ﺗﻮ ﺻﺤﺒﺖ ﻛﺮﺩ ﻛﺎﺵ ﻣﻴﺸﺪ ﺑﻪ ﺣﺮﻣﺖ ﺩﻟﻬﺎﻱ ﻋﺎﺷﻖ ﺭﻧﮓ ﻣﺤﺒﺖ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﺍﺑﺪﻱ ﻣﻴﺸﺪ ﻛﺎﺵ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻫﺎ ﻛﻢ ﻣﻴﺸﺪ ﻭ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﺑﺎﻫﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﻛﺎﺵ ﺑﻪ ﺣﺮﻣﺖ ﺩﻟﻬﺎﻱ ﺷﻜﺴﺘﻪ ﺁﺭﺯﻭﻱ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﻳﺪﻧﻲ ﻣﻴﺸﺪ ﻛﺎﺵ ﺑﻪ ﺣﺮﻣﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﺧﻮﺑﺎﻥ ﺭﻧﮓ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺁﺳﻤﻮﻧﻲ ﻣﻴﺸﺪ ﻛﺎﺵ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﻣﻴﺸﺪ ﻭ ﺗﻮ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﺑﺪ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻱ ﻛﺎﺵ ﺑﻪ ﺣﺮﻣﺖ ﺷﺒﻬﺎﻱ ﭘﺎﻙ ﻭ ﺭﻭﺣﺎﻧﻲ ﻗﻠﺐ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻧﻮﺭﺍﻧﻲ ﻣﻴﺸﺪ ﻛﺎﺵ ﺩﻋﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺣﻖ ﻣﺎ ﻣﺴﺘﺠﺎﺏ ﻣﻴﺸﺪ ﻭ ﺩﻟﻬﺎﻱ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺑﻬﺎﺭﻱ ﻣﻴﺸﺪ ﻛﺎﺵ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻧﺒﻮﺩ ﻭ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻣﻲ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻛﺎﺵ ﺑﻪ ﺣﺮﻣﺖ ﺩﻋﺎﻱ ﻫﻤﻪ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻫﺎ ﺁﺭﺯﻭﻱ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﻣﻴﺸﺪ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ دعا
ﺳﺮﺥ ﺷﺪ ﺁﯾﻨﻪ ﺍﺯ ﻫﺮﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﮐﺎﺵ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﻧﺪ ﻣﻌﻨﯽ ﺁﻩ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻣﮕﺮ ﺍﯾﻦ ﺁﯾﻨﻪ ﻫﺎ ﻟﺐ ﺑﻪ ﺳﺨﻦ ﺑﮕﺸﺎﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺭﻧﮓ ﺳﮑﻮﺕ ﺍﺳﺖ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻟﺒﺖ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﻣﺨﻮﺭ ﺗﺎ ﻧﺨﻮﺭﯼ ﺟﺎﻥ ﻣﺮﺍ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﯽ ﻧﮕﺮﺍﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﺷﺎﯼ ﺗﻮ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻣﻦ ﻣﻐﻠﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﺁﻩ ﺍﮔﺮ ﺯﻟﻒ ﺗﻮ ﺩﺭ ﻗﺴﻤﺖ ﻣﺎ ﺣﻠﻘﻪ ﺷﻮﺩ ﻧﺮﺳﺪ ﻫﯿﭻ ﺳﭙﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺳﭙﺎﻩ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻫﻨﺮ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﭘﺴﻨﺪ ﻫﻤﻪ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺤﺒﺖ ﺷﺪﻩ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ
سراغ من اگر می آیید
نرم وآهسته بیایید
مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من
رسم این شهر عجیب است بیا برگردیم
قصد این قوم فریب است بیا برگردیم
یک نفر بود که ما دل به نگاهش دادیم
خنده اش سرد وغریب است بیا برگردیم
...................................
شبی غمگین شبی بارانی و سرد مرا در غربت فردا رها کرد دلم در حسرت دیدار او ماند مرا چشم انتظار کوچه ها کرد به من می گفت تنهایی غریب است ببین با غربتش با من چه ها کرد تمام هستی ام بود و ندانست که در قلبم چه آشوبی به پا کرد و او هرگز شکستم را نفهمید اگر چه تا ته دنیا صدا کرد
شبی غمگین شبی بارانی و سرد مرا در غربت فردا رها کرد دلم در حسرت دیدار او ماند مرا چشم انتظار کوچه ها کرد به من می گفت تنهایی غریب است ببین با غربتش با من چه ها کرد تمام هستی ام بود و ندانست که در قلبم چه آشوبی به پا کرد و او هرگز شکستم را نفهمید اگر چه تا ته دنیا صدا کرد
زندگی چیز مختصریست مثل یک فنجان چای و کنارش عشق است مثل یک حبه ی قند.زندگی راباعشق نوش جان باید کرد.

">http://pix2pix.org/my_unzip/128576937424.jpg" border="0"/>
خاکم...
تو آسمان باش و با تعجب به من نگاه کن.
من آسمانم...
تو کویر باش و با شوق به من نگاه کن.
من کویرم...
تو کودکی بازیگوش باش و با بدو بدو بر رویم راه برو.
من کودکی بازیگوشم...
تو مادری مهربان باش و دست نوازش بر سرم بکش.
من مادری مهربانم...
تو فرزندی قدر شناس برایم باش.
من فرزند قدرشناسم...
تو رفیقی بامرام برایم باش.
من...
تو...
man kho shba kh tane tonestam beyam ama kaSE NABOD/MONTAZERA TAM