salam aqa arya
mamnun khubam shoma chetori?
بسم الله الرّحمن الرّحیم
ایام هجران رو بپایان می رود
غم مخور ایام هجران رو بپایان می رود
این خماری از سر ما می گساران می رود
پرده را از روی ماه خویش بالا میزند
غمزه را سر میدهد غم از دل و جان می رود
بلبل اندر شاخسار گل هویدا میشود
زاغ با صد شرمساری از گلستان میرود
محفل از نور رخ او نورافشان میشود
هر چه غیر از ذكر یار از یاد رندان میرود
ابرها از نور خورشید رخش پنهان شوند
پرده از رخسار آن سرو خرامان میرود
وعده دیدار نزدیك است یاران مژده باد
روز وصلش میرسد ایام هجران میرود
امام خميني (ره)
بوي باران ميـدهد امشب هـواي انتـظار
چتر دل را ميگشــايم در هـواي انتـظار
پر شـده از ابر هجـرت آسـمان اشـتياق
ميـدهم تـاوان هجـرت در ازاي انتـظار
ميـزنم قـاب خيـالت را به ديــوار دلم
مي نشينم سـر به ديوار از جفـاي انتـظار
حجمي از يادت نمـايان شد ز پشت پنجره
ميـرسد از پشت در اينك صـداي انتـظار
يـاد تـو گل كرده امشب تا به گلـدان دلم
پر كشـد بـوي نجيبت در فضـاي انتـظار
بسكه چشم من ز لاي در به سوي كوچه است
جـا گرفته در نگــاهم رد پـاي انتـظار
من «رهــا» سـازم عنان اختـيارم را دگر
تـا فـدا سـازد وجودش را بـراي انتـظار