arya2085  guestbook (2761) Sign guestbook

Browse Pages:< Previous 133 134 135 136 137 138 139 Next > 
yektayetanha
14 years ago
عادت ماست كه بي باده و مي مست شويم
فارغ از ميكده و هرچه در آن هست شويم
عادت ماست كه با اهل وفا يار شويم
رشته زلف بگيريم و وفادار شويم
salmamostafa6
14 years ago
raha120
14 years ago
بغض سنگین گلویم هیچگاه
کفش های رفتنش را پا نکرد
در شب سرد و سیاه سرنوشت
هیچکس دست دلم را 'ها' نکرد

آسمان تیرۀ اشعار من
بی سبب در خلوتم ابری نبود
از فلک های خیانت بود اگر
پای احساسات من میشد کبود

روی بوم ذهن دست خاطرات
طرحی از صدها معما می کشید
قصۀ دلتنگی وقت غروب
اکثراً کارش به فردا می کشید

گاه گاهی خاک غربت می نشست
بر تمام لحظه های بی کسی
یک به یک تا انتها دیگر پٌر اند
برگ های دفتر دلواپسی

amany333
14 years ago
">http://center.jeddahbikers.com/uploads/jb12960323071.gif" border="0"/>

أسعد الله يومك بالخيرات

">http://center.jeddahbikers.com/uploads/jb12960323072.gif" border="0"/>

">http://center.jeddahbikers.com/uploads/jb12960323073.gif" border="0"/>

">http://center.jeddahbikers.com/uploads/jb12960323074.jpg" border="0"/>

">http://center.jeddahbikers.com/uploads/jb12960323075.jpg" border="0"/>

">http://center.jeddahbikers.com/uploads/jb12960324921.gif" border="0"/>

">http://center.jeddahbikers.com/uploads/jb12960324922.jpg" border="0"/>

">http://center.jeddahbikers.com/uploads/jb12960324923.jpg" border="0"/>

">http://center.jeddahbikers.com/uploads/jb12960324924.gif" border="0"/>

salmamostafa6
14 years ago

<div><div style="width:297px;text-align:left;"> </div></div>
raha120
14 years ago
salam gha arya
matlabi ke ferestadam vasiyat namei hossin panahi bod
raha120
14 years ago
قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم.


بعد از مرگم، انگشت‌های مرا به

رایگان در اختیار اداره انگشت‌نگاری قرار دهید.

به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!

ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک ‌کاری کنند.

عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب کیدا ممنوع است.

بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم.

کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد!


مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند.

روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست.

دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید!

کسانی که زیر تابوت مرا می‌گیرند، باید هم قد باشند.


شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به طلبکاران ندهید.

گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد.

در مجلس ختم من گاز اشک‌آور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند.

از اینکه نمی‌توانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش می طلبم
raali00
14 years ago





مايفضح الي ..}

يحب

غير آخـــر اللحظات,, لامـد يده

~ للوداع

وصد بعيونه,,}


Aazoiaa
14 years ago
تو به من خنديدى ونميدانستي من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم. باغبان از پى من تند دويد سيب را دست تو ديد غضب آلود به من كرد نگاه سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك و تو رفتى و هنوز سالها است كه خش خش گام تو تكراركنان ميدهد آزارم. ومن انديشه كنان،غرق اين پندارم:كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت... حميد مصدق
yektayetanha
14 years ago
بارها ای دل مرا گفتی نمیگیری تو یار

دیگر از عشقی نمی لرزی و میگیری کنار

باز لرزان بینمت همراه دلدار آمدی؟

توبه ات در پیش من دیگر ندارد اعتبار
yektayetanha
14 years ago
يک شبي مجنون نمازش را شکست
بي وضو در کوچه ليلا نشست


عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود


سجده اي زد بر لب درگاه او
پُر ز ليلا شد دل پر آه او



گفت يا رب از چه خوارم کرده اي
بر صليب عشق دارم کرده اي



جام ليلا را به دستم داده اي
وندر اين بازي شکستم داده اي


نيشتر عشقش به جانم مي زني
دردم از ليلاست آنم مي زني


خسته ام زين عشق،دل خونم نکن
من که مجنونم تو مجنونم نکن


مرد اين بازيچه ديگر نيستم
اين تو و ليلاي تو... من نيستم


گفت اي ديوانه ليلايت منم
در رگ پنهان و پيدايت منم



سالها با جور ليلا ساختي
من کنارت بودم و نشناختي


عشق ليلا در دلت انداختم
صد قمار عشق يکجا باختم


کردمت آواره صحرا نشد
گفتم عا قل مي شوي اما نشد


سوختم در حسرت يک يا ربت
غير ليلا بر نيامد از لبت


روز و شب او را صدا کردي ولي
ديدم امشب با مني گفتم بلي


مطمئن بودم به من سر مي زني
در حريم خانه ام در مي زني


حال اين ليلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بي قرارت کرده بود


مرد راهش باش تا شاهت کنم
صد چو ليلا کشته در راهت کنم
arya2085
14 years ago
آنچه درسوگ تو ای پاک تر از پاک گذشت نتوان گفت که هر لحظه، چه غمناک گذشت چشم تاریخ در آن حادثه تلخ چه دید که زمان مویه کنان از گذر خاک گذشت سرخوشید بر آن نیزه خونین می گفت که چه ها بر سر آن پیکر صد چاک گذشت جلوه روح خدا در افق خون تو دید آنکه با پای دل از قبله ادراک گذشت مرگ هرگز به حریم حرمت راه نیافت هر کجا دید نشانی ز تو چالاک گذشت حرّ آزاده شد از چشمه مهرت سیراب که به میدان عطش پاک شد و پاک گذشت آب شرمنده ایثار علمدار تو شد که چرا تشنه از او این همه بی باک گذشت بر تو بستند اگر آب، سواران عرب دشت دریا شد و آب از سر افلاک گذشت با حدیثی که ملائک ز ازل آوردند سخن از عشق تو ز لولاک گذشت
fatteme
14 years ago
بوی کربلا
بنازم آنکه دایم گفتگوی کربلا دارد دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد
دلش چون کربلا کوی حسین است و نمی داند که همچون دوردستان آروزی کربلا دارد
به یاد کاروان اربعینی با گریه می گوید به هر جا هست زینب رو به سوی کربلا دارد
اگر چه برده از این سر زمین آخر دلی پرخون ولی دلبستگی از جان به کوی کربلا دارد
به یاد آن لب تشنه هنوز این عاشق خسته به کف جامی لبالب از سبوی کربلا دارد
اگر دست قضا مانع شد از رفتن به پابوسش همی بوسیم خاکی را که بوی کربلا دارد...
salmamostafa6
14 years ago
ان محمد صلي الله عليه وسلم
مصباح الهدى وسفينة النجاه

arya2085
14 years ago
معلم پای تخته داد می زد و آن آخر کلاسیها لواشک بین خود تقسیم میکردند معلم پای تخته داد می زد و دستانش پر از گرد گچ و غم باران و سرمای زمستان و معلم پای تخته داد می زد که: "یک با یک برابر هست" و آن آخر کلاسیها به نیش و طعنه و خنده هزاران بار می گفتند: "یک با یک برابر هست!؟" از آن آخر کلاسیها یکی ناگه ز جا برخاست باید که بر می خاست با دلی بشکسته و چشمی غمین با ز دستان پر از عشق و ترک فریاد زد: اگر یک نفر انسان واحد یک بود چه؟ معلم خشمگین فریاد زد "آری" اگر یک نفر انسان واحد یک بود چه؟ آن یک پر زور و زر بالا و آن بی چیز پایین بود؟! اگر یک با یک برابر بود چه کس دیوار چینها را بنا می کرد؟! چه کس فرعون،چه کس قارون، چه کس شاه و رعیت بود؟! چه کس فریاد می زد؟ چه کس شلاق میخورد؟! کدامین یک ز سرمای زمستان ناله می کرد؟! کدامین یک ز فرط بی غمی دیوانه می شد؟! کدامین یک ز شوق ذره ای نان ـ خشک و سنگین ـ به شب تا صبح هم خوابش نمی برد ؟! و دستان کدامین یک پر از تاول ،پر از زخم و ترک می بود؟! چه کس بابای من،چه کس ارباب او می بود؟! حال اگر یک نفر انسان واحد یک بود چه؟ و حالا این معلم بود که با چشمان غمگین و پر از اشکش آهسته می گفت ولی فریاد میزد: بچه ها در جزوه های خویش بنویسید: که "یك با یك برابر نیست "
arya2085
14 years ago
ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاح * ای بی قرار یار دعای فرج بخوان با چشم اشکبار دعای فرج بخوان
amany333
14 years ago
صــبـــ الخير ـــــاااح


">http://center.jeddahbikers.com/uploads/jb12958593841.png" border="0"/>


">http://center.jeddahbikers.com/uploads/jb12958593842.png" border="0"/>

">http://center.jeddahbikers.com/uploads/jb12958593843.jpg" border="0"/>

">http://center.jeddahbikers.com/uploads/jb12958593844.jpg" border="0"/>

">http://center.jeddahbikers.com/uploads/jb12958593845.jpg" border="0"/>

">http://center.jeddahbikers.com/uploads/jb12958595431.jpg" border="0"/>

">http://center.jeddahbikers.com/uploads/jb12958595432.jpg" border="0"/>

">http://center.jeddahbikers.com/uploads/jb12958595433.gif" border="0"/>
Aazoiaa
14 years ago
خدايا زمين از بيوفايي ادما كثيف شده چند روزي زمين رو تعطيل نميكني؟؟؟؟
amany333
14 years ago



انا لله وانا اليه راجعون رحمك الله اخى فهد الكوارى

Good bye forever my friend
fahodmichael


http://www14.ownskin.com/home?u=fahodmichael


raha120
14 years ago
درون معبد هستي ،بشر در گوشه ي محراب خواهش هاي جان افروز ،نشسته در پس سجاده ي صد نقش حسزت هاي هستي سوز ،به دستش خوشه ي پر بار تسبيح تمناهاي رنگارنگ ،نگاهي ميكند سوي خدا از آرزو لبريز ،به زاري از ته دل يك "دلم خواست "ميگويد و اما شب وروزش دريغ رفته و اي كاش آينده است
Browse Pages:< Previous 133 134 135 136 137 138 139 Next > 
Contact Us | Blog | Translation | Terms of Use | Privacy Policy

沪ICP备06061508号
Copyright © 2006 OwnSkin.com    
-
Loading content
There is a problem with loading the content.