ﻛﻲ ﺷﻌﺮ ﺗﺮ ﺍﻧﮕﻴﺰﺩ ﺧﺎﻃﺮ ﻛﻪﺣﺰﻳﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﻚ ﻧﻜﺘﻪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﻨﻲﮔﻔﺘﻴﻢ ﻭ ﻫﻤﻴﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﺯ ﻟﻌﻞ ﺗﻮ ﮔﺮﻳﺎﺑﻢ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮﻱ ﺯﻧﻬﺎﺭ ﺻﺪ ﻣﻠﻚﺳﻠﻴﻤﺎﻧﻢ ﺩﺭ ﺯﻳﺮ ﻧﮕﻴﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻏﻤﻨﺎﻙﻧﺒﺎﻳﺪ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﻃﻌﻦ ﺣﺴﻮﺩ ﺍﻱ ﺩﻝ ﺷﺎﻳﺪﻛﻪ ﭼﻮ ﻭﺍﺑﻴﻨﻲ ﺧﻴﺮ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺷﺪﻫﺮ ﻛﻮ ﻧﻜﻨﺪ ﻓﻬﻤﻲ ﺯﻳﻦ ﻛﻠﻚ ﺧﻴﺎﻝﺍﻧﮕﻴﺰ ﻧﻘﺸﺶ ﺑﻪ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺻﻮﺭﺗﮕﺮ ﭼﻴﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﺟﺎﻡ ﻣﻲ ﻭ ﺧﻮﻥﺩﻝ ﻫﺮ ﻳﻚ ﺑﻪ ﻛﺴﻲ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺩﺍﻳﺮﻩﻗﺴﻤﺖ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﺩﺭ ﻛﺎﺭﮔﻼﺏ ﻭ ﮔﻞ ﺣﻜﻢ ﺍﺯﻟﻲ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻴﻦﺷﺎﻫﺪ ﺑﺎﺯﺍﺭﻱ ﻭﺍﻥ ﭘﺮﺩﻩ ﻧﺸﻴﻦ ﺑﺎﺷﺪ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
Wr r U Dollphin i miss U alot

Wr r U Dollphin i miss U alot

دنيا كه شروع شد زنجير نداشت خدا دنياي بي زنجير آفريد . آدم بود كه رنجير را ساخت و شيطان كمكش كرد . دل زنجير شد عشق زنجير شد و دنيا پر از رنجير شد و آدمها همه ديوانه زنجيري . خدا دنياي بي زنجير مي خواست نام دنياي بي زنجير اما بهشت است .
امتحان آدم همينجا بود دستان شيطان از زنجير پر بود . خدا گفت زنجيرت را پاره كن . شايد نام زنجير تو عشق است .
يك نفر زنجيرش را پاره كرد . نامش را مجنون گذاشتند . مجنون اما نه ديوانه بود و نه زنجيري . اين نام را شيطان بر او گذاشت . شيطان آدم را در زنجير مي خواست . ليلي مجنون را بي زنجير مي خواست . ليلي مي دانست خدا چه مي خواهد . ليلي كمك كرد تا مجنون زنجيرش را پاره كند . ليلي زنجير نبود ليلي نمي خواست زنجير باشد .
ليلي ماند زيرا ليلي نام ديگر آزادي است.