My guestbook (1221) Sign guestbook

Browse Pages:< Previous 21 22 23 24 25 26 27 Next > 
yektayetanha
13 years ago
به هر کس دل سبردم بی وفا شد نمک خوردو نمکدان زیر پا شد
به قلبم خون فتادو خنجر انداخت از ان وقتی که این دل مبتلا شد
به من گفتا برو گم شو ز پیشم از این گفتار قلبم بینوا شد
به او گفتم چه دیدی نازنینم ز من اینگونه قلبت بی صفا شد
بگفتا هیچ اما بار دیگر

نگاهم با نگاهی اشنا شد
به او گفتم چه دیدی از نگاهش که حرمت نگاهم زیر پا شد
بگفتا هیچ اما پول و ثروت به همراه نگاهش مال ماشد
ز گفتارش چو خونین گشت قلبم زمان از اه من بی سر صدا شد
به روی گونه هایم اشک لغزید تمام اسمان پر ماجرا شد
به اشکم خنده امد بر لبانش بگفتا ای دنی دل بی وفا شد
yektayetanha
13 years ago
هرچه کردم نشوم از تو جدا بدتر شد
از دل ما نرود مهر و وفا بدتر شد
مثلا خواستم این بار که موقر باشم
و به جای تو بگویم که شما بدتر شد
آسمان وقت قرار من و تو ابری بود
تازه با رفتن تو وضع هوا بدتر شد
چاره دارو و دوا نیست که حال بد من
بی تو با خوردن دارو و دوا بدتر شد
روی فرش دل من جوهری از عشق تو ریخت
آمدم پاک کنم عشق تو را بدتر شد
raali00
13 years ago

Good morning







amany333
13 years ago









raali00
13 years ago



amany333
13 years ago














1GOLDENGIRL
13 years ago
<img src="<img src="http://www.arabseyes.com/vb/imgcache/1408.imgcache" border="0"/>
lublySara
13 years ago

¤always i love you without yourself know..... always remember without you remember me..... always i'm with you without you feel my attendance..........have sweet times sweetie..be happy & successful..bay bay my dear friend¤
sepehr00
13 years ago
ﻗﺼﻪ ﺍﺯﺣﻨﺠﺮﻩ ﺍﻳﺴﺖ ﻛﻪ ﮔﺮﻩ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﻪ ﺑﻐﺾ/ﯾﮏ ﻃﺮﻑ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎ/ﯾﮏ ﻃﺮﻑ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻫﺎ/ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺁﻭﺍﺯﻫﺎ ﺣﺮﻑ ﺁﺧﺮ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ/ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﺗﻮ ﭼﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺗﮑﯿﻪ ﮐﻨﻢ/ﺣﺮﻑ ﻣﻦ ﺩﯾﺪﻥ ﭘﺮﻭﺍﺯ‎ ﺗﻮ ﺩﺭ ﻓﺮﺩﺍﻫﺎﺳﺖ ***********************‎**‎‎*‎‎*‎‎*‎‎*‎‎*‎‎*‎‎*‎
1GOLDENGIRL
13 years ago
raali00
13 years ago



1GOLDENGIRL
13 years ago
<img src="<img src="http://forums.graaam.com/up/uploaded14/331918_01223942780.jpg" border="0"/> " border="0"/>
raali00
13 years ago




yektayetanha
13 years ago
تا صبح دم به یاد تو شب را قدم زدم

آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم



با آسمان مفاخره کردیم تا سحر

او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم



او با شهاب بر شب تب کرده خط کشید

من برق چشم ملتهبت را رقم زدم



تا کور سوی اخترکان بشکند همه

از نام تو به بام افق ها،علم زدم



با وامی از نگاه تو خورشید های شب

نظم قدیم شام و سحر را به هم زدم



هر نامه را به نام و به عنوان هرکه بود

تنها به شوق از تو نوشتن قلم زدم



تا عشق چون نسیم به خاکسترم وزد

اشک از تو وام کردم و در باورم زدم



از شادی ام مپرس که من نیز در ازل

همراه خواجه،قرعه ی قسمت به غم زدم
1GOLDENGIRL
13 years ago
amany333
13 years ago

















amany333
13 years ago













سلام اخي العزيز اهلا بيك
lublySara
13 years ago







1GOLDENGIRL
13 years ago
raali00
13 years ago



Browse Pages:< Previous 21 22 23 24 25 26 27 Next > 
Contact Us | Blog | Translation | Terms of Use | Privacy Policy

沪ICP备06061508号
Copyright © 2006 OwnSkin.com    
-
Loading content
There is a problem with loading the content.