ای خرم از فروغ رخت لاله زارعمر.. بارآ که ریخت بی گل رویت بهارعمر.. ازدیده گر سرشک چو باران چکدرواست.. کاندرغمت چوبرق بشد روزگار عمر.. این یک دو دم که مهلت دیدارممکن است.. دریاب کار ما که نهپیداست کارعمر.. تاکی می صبوح و شکر خواب بامداد.. هشیار گرد هان که گذشت اختیارعمر... دی درگذاربودونظر سوی مانکرد.. بیچاره دل که هیچ ندید از گذارعمر.. . اندیشه از محیط فنانیست هرکه را . برنقطهدهان توباشد مدار عمر.. بی عمر زنده ام من و این بس عجب مدار.. رورفراق راکه نهد درشمار عمر..
دلم گرفته خدا راتو دلگشایی کن/من آمدم به امیدت تو هم خدایی کن/به بوی دلکش زلفت که این گره بگشای/دل گرفته ی ما بین ودلگشایی کن/دلی چو آینه دارم نهاده برسر دست/ببین به گوشه ی چشمی و خودنمایی کن

">http://28.media.tumblr.com/tumblr_loayqr9AEa1qmgbwco1_400.png" border="0"/>
tanks for cm dadash sepehr.
ﺁﻣﺪ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﻭ ﻋﯿﺪ ﺑﺎ ﻣﺎﺳﺖ / ﻗﻔﻞ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺁﻥ ﮐﻠﯿﺪ ﺑﺎ ﻣﺎﺳﺖ ﺁﻣﺪ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﺩﻝ / ﻭ ﺁﻥ ﮐﺲ ﮐﻪ ﺩﻝ ﺁﻓﺮﯾﺪ ﺑﺎ ﻣﺎﺳﺖ . . . ﻋﺎﺯﻡ ﯾﮏ ﺳﻔﺮﻡ ، ﺳﻔﺮﯼ ﺩﻭﺭ ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺳﻔﺮﯼ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﻣﻦ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ، ﻣﺪﺗﯽ ﻫﺴﺖ ﻧﮕﺎﻫﻢ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﺷﺎﯼ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻣﯿﺪﻡ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﯼ ﺍﻭﺳﺖ ﻓﺮﺍ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﻣﺎﻩ ﺭﻣﻀﺎﻥ ، ﻣﺎﻩ ﺑﺎﺭﺵ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﺣﻤﺖ ﺍﻟﻬﯽ ﻣﺒﺎﺭﮎ ************************
..ﺳﺤﺮﮔﺎﻫﺎﻥ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺭﻭﺯﻩ ﺩﺍﺭﯼ//ﺷﺪﻡ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﻭ ﺧﻤﺎﺭﯼﺑﺮﺍﯾﻢ ﺳﻔﺮﻩ ﺍﯼ ﺍﻟﻮﺍﻥ ﮔﺸﻮﺩﻧﺪ// ﺑﻪ ﺁﻥﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﻓﺰﻭﺩﻧﺪﺑﺮﻧﺞ ﻭ ﻣﺮﻍ ﻭ ﺳﻮﭖ ﻭﺁﺵ ﺭﺷﺘﻪ//ﺳُﺲ ﻭ ﺍﺳﺘﯿﮏ ﺑﺎ ﻧﺎﻥ ﺑﺮﺷﺘﻪﺧﻼﺻﻪ ﻟﻘﻤﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻫﺮﭼﻪ ﺩﯾﺪﻡ//ﮐﻤﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻤﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭼﺸﯿﺪﻡﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﺎﺳﺖ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻡ ﺳﺮﺍﺯﯾﺮ//ﺩﺭﻭﻥ ﻣﻌﺪﻩ ﺍﻡ ﺑﺎ ﺍﻧﺪﮐﯽ ﺳﯿﺮﻭﺧﺘﻢ ﺣﻤﻠﻪ ﺍﻡ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺩﻭ ﺁﺭﻭﻍ// ﺑﺸﺪﺍﻋﻼﻡ ﺑﻌﺪﺍﺯ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺩﻭﻍﺳﭙﺲ ﯾﮏ ﭼﺎﯼ ﺩﺑﺶ ﻗﻨﺪ ﭘﻬﻠﻮ// ﺑﻪ ﻣﻦﺩﺍﺩﻧﺪ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﻪ ﻟﯿﻤﻮﺧﻼﺻﻪ ﺭﻭﺯﻩ ﺭﺍ ﺁﻏﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ// ﺑﺮﺍﯼﺍﻫﻞ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﯾﺎﺑﻢ ﺻﺒﺮ ﻭ ﻃﺎﻗﺖ// ﻧﻤﻮﺩﻡ ﺻﺒﺢ ﺗﺎ ﺷﺐ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖﺩﻭﭘﺮﺱ ِ ﮐﻠّﻪ ﭘﺎﭼﻪ ﺑﺎ ﺩﻭ ﮐﻮﮐﺎ// ﮐﻤﯽﯾﺨﺪﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﯾﮏ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺣﻠﻮﺍﺑﻪ ﺍﻓﻄﺎﺭﯼ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺷﺪ ﻓﺮﺍﻫﻢ// ﺯﺩﻡ ﺗﻮﺭﮒ ﮐﻤﯽ ﺍﺯ ﺯﻭﻟﺒﯿﺎ ﻫﻢﻭﺳﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﻮﺍﻝ ﻃﯽ ﺷﺪ//ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﮐﯽ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮐﯽ ﺷﺪﺑﻪ ﺯﺣﻤﺖ ﺻﺒﺢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺷﺎﻡ ﮐﺮﺩﻡ// ﺑﻪﺧﻮﺩ ﺳﺎﺯﯼ ﻭﻟﯽ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﮐﺮﺩﻡﺑﻪ ﺷﻌﺒﺎﻥ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻭﺯﻥ ﺷﺼﺖ ﺑﻮﺩﻡ//ﺑﻪ ﻣﺎﻩ ﺭﻭﺯﻩ ﺩﻩ ﮐﯿﻠﻮ ﻓﺰﻭﺩﻡﺍﮔﺮﭼﻪ ﺭﺩ ﺷﺪﻡ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻋﺒﺎﺩﺕ// ﺑﻪﺧﻮﺩ ﺳﺎﺯﯼ ﻭﻟﯿﮑﻦ ﮐﺮﺩﻡ ﻋﺎﺩﺕﺧﺪﺍﯾﺎ ﺍﯼ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻬﺮ ﻭ ﻧﺎﻫﯿﺪ// ﺑﺪﻩﺗﻮﺵ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ » ﺟﺎﻭﯾﺪ «ﮐﻪ ﮔﯿﺮﺩ ﺳﺎﻟﯿﺎﻥ ﺳﺎﻝ ﺭﻭﺯﻩ// ﺍﮔﺮﭼﻪﺍﻭ ﺷﻮﺩ ﺍﺯ ﺩﻡ ﺭﻓﻮﺯﻩ
اشکی که بی صداست پشتی که بی پناهست دستی که خسته است پایی که بسته است دل را که عاشق است حرفی که صادق است شعری که بی صداست دارایی من است ارزانی شماست
میرسد روزی که بی من روزها را سرکنی میرسد روزی که مرگ عشق را باور کنی میرسد روزی کنار قبر من شعرهای کهنه ام را مو به مو از بر کنی
یه روز عشقتو دزدیم و برای اینکه جاش مطمئن باشه اون و تو قلبم نگه داشتم ولی نمی دونستم یه روز برای اینکه اونو پس بگیری قلبم رو میشکونی!
از مردم این زمانه یاری مطلب از نخل بریده سایه ساری مطلب عزت به تنهاییست خاری به طلب با عزت خود بساز و خاری مطلب
بگیر از من تو این دل یاد بودی که تنها لایق این دل تو بودی هزاران خواستند این دل بگیرند ندادم چون عزیز دل تو بودی
روزگارسیت همه عرض بدن میخواهت همه از دوست فقط چشم ودهن میخواهند دیو هستند ولی مثل پری میپوشند گرگهایی که لباس پدری می پوشند آنچه دیدند به مقیاس نظر میسنجند عشق ها را همه با دور کمر میسنجند خب طبیعیست که یکروزه به پایان برسد عشق هایی که سر پیچ خیابان برسد!
زندگی سخت نیست ما سختش میکنیم عشق قشنگ نست ما قشنگش میکنیمدل ما تنگ نیست ما تنگش میکنیم دل هیچکس سنگ نیست ما سنگش میکنیم!
اگه از تو ننوشتم فکر نکن سرم شلوغه توی زندگی یه وقتا تنهایی رمز عبوره اگه از چشات گذشتم فکر نکن عاشق نبودم مطمئن باش توی دنیا دل به تو سپرده بودم
مسلمانان مرا وقتی دلی بود
که با وی گفتمی گر مشکلی بود
به گردابی چو می افتادم از غم
به تدبیرش امید ساحلی بود
دلی همدرد و یاری مصلحت بین
که استظهار هر اهل دلی بود
ز من ضایع شد اندر کوی جانان
چه دامن گیر یا رب منزلی بود
هنر بی عیب حرمان نیست لیکن
ز من محروم تر کی سائلی بود
بر این جان پریشان رحمت آرید
که وقتی کاردانی کاملی بود
مرا تا عشق تعلیم سخن کرد
حدیثم نکته هر محفلی بود
مگو دیگر که حافظ نکته دانست
که ما دیدیم و محکم جاهلی بود
با سیم ناز مژه هات یه عمره گیتار میزنم نگاهت و کوک نکنی من خودمو دار میزنم من بودم و عکس شما یه عالمه رویای خیس انگار یکی بهم میگفت هرچی میبینی بنویس دستای من نمیتونست حتی مداد نگه داره فقط یادم میاد میگفت شمارو خیلی دوست داره!