ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم چند وقتی است به تو میاندیشم یک شب چند شبی افت جانم ده است اسم اول کس شخصی ورد زبانم شده است حتم دارم توی آن شبح آیینه پوش عاشقی جرم قشنگی است به انگار نگوش آن الفبای دبستانی دلخواه توی عشق من ؟آن شبح سرد شبنگاه توی
آن زمانی که برای تو تمامیت تن های جهان در یک تن و تمامیت زنهای جهان در یک زن و تمامیت عشق و تمامیت شعر در نگاهش متجلی گردد، و تو مجبور به دوریّ و صبوری باشی...
دوستت دارم . . . چه جمله ای كه مكان و زمان نمی خواهد به هر زبان كه بگویی ... زبان نمی خواهد! چه جمله ایست كه از تو برای اثباتش به جز دو چشم دلیل و نشان نمی خواهد چه جمله ایست كه وقتی شنیدم از دهنت دلم به جز دل تو همزبان نمی خواهد ستاره ها همه دور مدارشان باشند تو ماه من شده ای! كهكشان نمی خواهد! تو ماه من،پر پرواز من شدی باتو پر از پرنده شدن آسمان نمی خواهد نگاه كن! قلمم مثل چشم تو شده است برای گفتن حرفش دهان نمی خواهد! حدیث ما همه در جمله ای خلاصه شده كه (دوستت دارم) داستان نمی خواهد! كه (دوستت دارم) یعنی كه (دوستت دارم!)
دوستت دارم . . . چه جمله ای كه مكان و زمان نمی خواهد به هر زبان كه بگویی ... زبان نمی خواهد! چه جمله ایست كه از تو برای اثباتش به جز دو چشم دلیل و نشان نمی خواهد چه جمله ایست كه وقتی شنیدم از دهنت دلم به جز دل تو همزبان نمی خواهد ستاره ها همه دور مدارشان باشند تو ماه من شده ای! كهكشان نمی خواهد! تو ماه من،پر پرواز من شدی باتو پر از پرنده شدن آسمان نمی خواهد نگاه كن! قلمم مثل چشم تو شده است برای گفتن حرفش دهان نمی خواهد! حدیث ما همه در جمله ای خلاصه شده كه (دوستت دارم) داستان نمی خواهد! كه (دوستت دارم) یعنی كه (دوستت دارم!)
به گمانم... تنها رهگذر کوچه تنهایی من قطره باران هاییست ملموس که به یمن قدم یاد نگاهت در دل و به دلداری این خسته وجود در حریم نفسم می بارند . و همه هم فریاد .. شعر زیبایی چشمان تو را می خوانند. به گمانم حتی .. گل نیلوفر احساساتم که زمان هاست دلش پژمرده به امید حضور سبزت و به رویای هوایی تازه می رود تا فردا.. و شعف وار... به احساس زمان می خندد
دلم گرفته است! از این نگاه سرد از این صدای درد! دلم گرفته است جدا نمی شود ز ناخدای آسمان نورد! دلم گرفته است زبیم رعد و برق نگه نمی کنم به آینه به بعد!