My guestbook (2188) Sign guestbook

Browse Pages:< Previous 63 64 65 66 67 68 69 Next > 
LOVETOgm
13 years ago
السلام عليكم ! محبؤب من
Arya2020
13 years ago
فریاد
مشت می کوبم بر در
پنجه می سایم بر پنجره ها
من دچار خفقانم خفقان
من به تنگ آمده ام از همه چیز
بگذارید هواری بزنم آی
با شما هستم
این درها را باز کنید
من به دنبال فضایی می گردم
لب بامی
سر کوهی دل صحرایی
که در آنجا نفسی تازه کنم
آه
می خواهم فریاد بلندی بکشم
که صدایم به شما هم برسد
من به فریاد همانند کسی
که نیازی به تنفس دارد
مشت می کوبد بر در
پنجه می ساید
بر پنجره ها
محتاجم
من هوارم را سر خواهم داد
چاره درد مرا باید این داد کند
از شما خفته چند
چه کسی می اید با من فریاد کند ؟
sanjaayy1
13 years ago
When you can't believe your eyes, you can always trust your heart. Love makes anything possible.


Always be ready to prove you love someone, because LOVE is not a noun to be defined, but a verb to be acted.

AZAD31
13 years ago
Arya2020
13 years ago
خداحافظ, همين حالا , همين حالا كه من تنهام!
خداحافظ, به شرطي كه, بفهمي تر شده چشمام!
خداحافظ كمي غمگين!
به ياد اون همه ترديد,
به ياد آسموني كه منو از چشم تو مي ديد!
اگه گفتم خداحافظ, نه اينكه رفتنت سادست
نه اينكه مي شه باور كرد, دوباره آخر جادست
خداحافظ, واسه اينكه نبندي دل به رويا ها
بدوني بي تو و باتو همينه اسم اين دنيا
خداحافظ, خداحافظ!
همين حالا, همين حالا!
Arya2020
13 years ago
مرسی فدات خوبم.روزگاره که داره می گذره و کارهای روزمره و روزمرگی و انسان های بی تقاوت و ماشینی.امیدوارم همیشه موفق و سلامت باشی
Arya2020
13 years ago
Salam abji sanaz khubi? Che khabar?:heart::):note::sun::smile:
Arya2020
13 years ago
پاك کن هایی ز پاکی داشتیم، یک تراش سرخ لاکی داشتیم، کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت، دوشمان از حلقه هایش درد داشت، ... گرمی دستانمان از آه بود،برگ دفترهایمان از کاه بود، تا درون نیمکت جا میشدیم ما پراز تصمیم کبری میشدیم، با وجود سوز و سرمای شدید ، ریزعلی پیراهنش را میدرید، کاش میشد باز کوچک میشدیم لااقل یک روز کودک میشدیم
LOVETOgm
13 years ago
Hy "JAANUM"
Arya2020
13 years ago
مریم از یك نسبت عیسى عزیز *** از سه نسبت حضرت زهرا(س) عزیز
نور چشم رحمه للعالمین *** آن امام اولین و آخرین
آنكه جان در پیكر گیتى دمید *** روزگار تازه آیین آفرید
بانوى آن تاجدار اهل أتى *** مرتضى مشكل گشا، شیرخدا
پادشاه و كلبه اى ایوان او *** یك حسام و یك زره سامان او
مادر آن مركز پرگار عشق *** مادر آن كاروان سالار عشق
آن یكى شمع شبستان حرم *** حافظ جمعیت خیر الامم
تا نشیند آتش پیكار و كین *** پشت پا زد بر سر تاج نگین
در نواى زندگى سوز از حسین(ع) *** اهل حق حرّیت آموز از حسین(ع)
سیرت فرزندها از امّهات *** جوهر صدق و صفا از امّهات
مزرع تسلیم را حاصل بتول *** مادرانرا اسوه كامل بتول
بهر محتاجى دلش آنگونه سوخت *** با یهودى چادر خود را فروخت
نورى و هم آتشى فرمانبرش *** كه رضایش در رضاى شوهرش
آن ادب پرورده ى صبر و رضا *** آسیاگردان و لب قرآن سرا
گریه هاى او ز بالین بى‌نیاز *** گوهر افشاندى بدامان نماز
اشك او برچید جبرئیل از زمین *** همچو شبنم ریخت بر عرش برین
رشته ى آیین حق زنجیر پاست *** پاس فرمان جناب مصطفى است
ورنه گرد تربتش گردیدمى *** سجدهها بر خاك او پاشیدمى
LOVETOgm
13 years ago
Hy my lovly dearst
Arya2020
13 years ago
زیبایی ها را چشم می بیند و مهربانی ها را دل ! چشم فراموش می کند اما دل هرگز ! پس بدان تا زمانیکه دل زنده است فراموش نخواهی شد
Arya2020
13 years ago

غبار بشوی، زچهره، خود بهاررسید
بهار وزید، بهار شکفت، بهار دمید
زقله ی کوه، ز سینه ی دشت، ز دامن کشت
ز هر چه که سرخ، زهرچه که زرد، زهرچه سپید
زمهر و زمه، از آن خم ره، زقوس قزح
که پل زده است، به خانه ی، ابر زگیسوی بید
زخنده ی گل، زخنده ی،تو زگریه ی من
که از سر مهر، به چهره ی تو، به هدیه چکید
زبرگ گلی، که بر سر باد، زکوچه گذشت
وزآنکه دمی، به شاخه نشست، سرود و پرید
شکفت جهان! غریبه ممان، زروح بهار
اگر چه ترا، هزار امید، شکست و خمید
که شادی وغم، به هستی ما، به یکدگرند
و در پی هم، روند و شوند، نهان و پدید
غریبه ممان! اگرچه ترا، از آنچهگذشت
به هر نفسی، هزار دریغ، به سینه خزید
-از آنکه جهان، شکفته ولی، به خانه تو
که گشته سرا، به اهرمنی، شریر و پلید
نه دانه فشاند، کسی به زمین، به سال کهن
نه دانه شکفت، نه حاصل آن، کسی دروید
نه کارگری، به کارگهی، بهکار ستاد
نه هیچ کجا، زضربه ی پتک، جرقه جهید
غریبه ممان! که می گذرد زهرچه حصار
بهار و کنون، تو زنده بدار، بهار امید
غریبه ممان! اگر چه ترا، ز باد خزان
شکسته به رخ، تبسم و اشک،به چهره دوید
مگر که ترا، نمانده به یاد،به بهمن سرد
چگونه بهار! جرقه زد و زبانه کشید
غریبه ممان! اگرچه ترا، ز سرخی گل
به خاطره ها، شراره فتد، ز هر که شهید
غریبه ممان! اگر چه دگر ز جورخزان
ز دست شده ست، شمار گلی که ناشکفید
که آ نکه شکست، که آنکه فسرد، نمرد نمرد
به قفل بزرگ، که سد رهست، شده ست کلید
و در سحری، نه دیر و نه دور، طنین فکنند
به کوه و به دشت، به شهر و به کوه، دهند نوید
که قفل بزرگ، شکسته شدو طلسم شکست
خجسته بهار! بهار بزرگ! زراه رسید
ز راه رسید زراه رسید....
ashraf786
13 years ago









TANKS MY DEAR FRIEND


ASHRAF :heart:
IIIaloneIII
13 years ago







GOOD NIGHT LOVELY





Arya2020
13 years ago
جشن سيزده فروردين ماه روز بسيار مبارک و فرخنده است. ايرانيان چون در مورد اين روز آگاهي کمتري دارند آن روزرا نحس مي دانند و براي بيرون کردن نحسي از خانه و کاشانهً خود کنار جويبارها و سبزه ها مي روند و به شاديمي پردازند. تا کنون هيچ دانشمندي ذکر نکرده که سيزده نوروز نحس است. بلکه قريب به اتفاق روز سيزده نوروز را بسيار مسعود و فرخنده دانسته اند. مثلا در صفحهً 266 آثار الباقيه جدولي براي سعد و نحس آورده شده که در آنسيزده نوروز که تير روز نام دارد کلمهً ( سعد ) به معني فرخنده آمده وبه هيچ وجه نحوست و کراهت ندارد. بعد از اسلام چون سيزدهً تمام ماه ها را نحس مي دانند به اشتباه سيزده عيد نوروز را نيز نحس شمرده اند. وقتي دربارهً نيکويي و فرخنده بودن روز سيزدهم نوروز بيشتر دقت و بررسي کنيم مشاهده مي شود موضوع بسيار معقول و مستند به سوابق تاريخي است. سيزدهم هر ماه شمسي که تير روز ناميده مي شود مربوط به فرشتهًبزرگ و ارجمندي است که " تير " نام دارد و در پهلوي آن را تيشتر مي گويند. فرشتهً مقدس تير در کيش مزديستي مقام بلند و داستان شيريني دارد. ايرانيانقديم پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادي کردن که به ياد دوازده ماه سالاست، روز سيزدهم نوروز را که روز فرخنده ايست به باغ و صحرا مي رفتند وشادي مي کردند و در حقيقت با اين ترتيب رسمي بودن دورهً نوروز را به پايان ميرسانيدند.
Arya2020
13 years ago
..
در شکار معرفت با عشق پیمان بسته ایم / در میان عاشقان ما عاشق دل خسته ایم
در جواب بی وفایی ، مهربانی کرده ایم / مهربانی را به رسم معرفت طی کرده ایم . . .
.
.
IIIaloneIII
13 years ago







I'M BACK

ALONE BACK











Arya2020
13 years ago
. . . . . . . . .
Boys are like stars, there are millions of
them out there, bbut only one can
make your dreams come true
ﭘﺴﺮﻫﺎ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ، ﻣﯿﻠﯿﻮﻧﻬﺎ
ﭘﺴﺮ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﻣﺎ ﺗﻨﻬﺎﯽﮑﯾﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ
ﺭﻭﯾﺎﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﻧﺒﺪﯾﻞ ﮐﻨﺪ
Courtney Conner
. . . . . . . . . . . . . . . .
Arya2020
13 years ago
برایت از طلا تختی، مسیری رو به خوشبختی ،برایت عمر نوحی ، حیاتی مملو از خوبی ،برایت شاد بودن را ،فقط آزاد بودن را ، صداقت را ، رفاقت را ،محبت را ،شرافت را ، دعا کردم دعایم کن ...
Browse Pages:< Previous 63 64 65 66 67 68 69 Next > 
Contact Us | Blog | Translation | Terms of Use | Privacy Policy

沪ICP备06061508号
Copyright © 2006 OwnSkin.com    
-
Loading content
There is a problem with loading the content.