به کجا میروی !!! به کجا میروی ،،، صبرکن ... صبر کن عشق زمین گیر شود بعد برو یا دل از دیدن تو سیر شود بعد برو ای کبوتر به کجا ! ای کبوتر به کجا ،،، قدردگر صبربکن ، آسمان پای پرت پیر شود بعد برو ای عزیز جان من تو اگر گریه کنی بغض منم میشکند . خنده کن ، عشق نمک گیر شود بعد برو یک نفر حسرت لبخند تو را میدارد ، صبر کن گریه به زنجیر شود بعد برو خواب دیدی شبی از راه ، سوارت آمده ،،، باش ای نازنین ، باش ای مهربان خواب تو تعبیر شودبعد برو
یلدا نام فرشته ای است، بالابلند، با تن پوشی از شب و دامنی از ستاره یلدا نرم نرمک با مهر آمده بود با اولین شب پاییز آمده بود و هر شب ردای سیاهش را قدری بیشتر بر سر آسمان می کشید تا آدمها زیر گنبد کبود آرامتر بخوابند یلدا هر شب بر بام آسمان و در حیاط خلوت خدا راه می رفت و لا به لای خواب های زمین لالایی اش را زمزمه می کرد گیسوانش در باد می وزید و شب به بوی او آغشته می شد یلدا شبی از خدا پاره ای آتش قرض گرفت آتش که می دانی، همان عشق است یدا آتش را در دلش پنهان کرد تا شیطان آن را ندزدد آتش در وجود یلدا بارور شد فرشته ها به هم گفتند: یلدا آبستن است. آبستن خورشید و هر شب قطره قطره خونش را به خورشید می بخشد و شبی که آخرین قطره را ببخشد، دیگر زنده نخواهد ماند فرشته ها گفتند: فردا که خورشید به دنیا بیاید یلدا خواهد مرد یلدا آفرینش را تکرار می کند راستی فردا که خورشید را دیدی به یاد بیاور که او دختر یلداست و یلدا نام همان فرشته ای است که روزی از خدا پاره ای آتش قرض گرفت