آهست با خود گفتم؛؛
تنهایی از آن توست؛؛؛
پس بخند و فراموش کن هر آنچه در گذشته با او داشتی؛؛
فراموش کن روزی تو از آن او بودی و او از آن تو؛؛
تو تنها هستی؛؛
باور کن!
تنهاalone
zizo202 you block me!
I can't replay!
نمی دانم چشمانت با من چه می کند فقط وقتی نگاهم می کنی؛؛چنان دلم از شیطنت نگاهت میلرزد که حس میکنم چقدر زیباست فداشدن برای چشمهایی که تمام دنیاست
نفست باران است
دل من تشنه باریدن آب
دل بی چتر مرا مهمان کن
block..me
Any way thankx for your comment
اینجا آخرشه؛؛
یه جایی باید تموم می شد؛؛
ولی بد تموم شد؛؛
چون گناهی از من سر نزد؛؛
سزاوار این همه کم محلی نبودم؛؛
به دو ستیم وفادار بودم ولی آخرش متهم شدم؛؛
هرگز فراموش نمیکنم؛؛
بای
دل از درد جدایی می کشد آهی و می گوید
که تنهایی عجب دردیست داد از دست تنهایی
هر یک در آتشی من و پروانه سوختیم
او را وصال شمع و مرا هجر یار سوخت